برهاس فردریک اسکینر (به انگلیسی: Burrhus Frederic Skinner)
متولد ۲۰ مارس ۱۹۰۴ – درگذشته ۱۸ اوت ۱۹۹۰، روانشناس، نویسنده، مخترع، پشتیبان اصلاحات اجتماعی و چامهسرای آمریکایی بود. تا دهه ۱۹۷۰ در آمریکا هیچ روانشناسی معروفتر از اسکینر نبود. (بی. اف حروف اول برهاس فردریک است، ولی اسکینر به ندرت این اسامی را به کار میبرد. دوستان نزدیکش او را «فرِد» صدا میکردند).
اسكینر اراده آزاد را توهمی و عملكرد انسانی وابسته به پیامدهای اقدامات قبلی می داند. اگر عواقب بد باشد ، احتمال تکرار بیشتر وجود دارد. اگر عواقب آن خوب باشد ، احتمال تکرار عملی قوی تر می شود.اسكینر این را اصل تقویت نامید.
برای تقویت رفتار ، اسکینر از تهویه عمل استفاده کرد و او سرعت پاسخ را موثرترین سنجش قدرت پاسخ دانست. وی برای مطالعه شرایط تهویه اتاق ، اتاق تهویه مطبوع را که به جعبه اسکینر نیز مشهور است ، اختراع کرد. و برای اندازه گیری میزان ، ضبط انباشت را اختراع کرد. وی با استفاده از این ابزارها ، تأثیرگذارترین اثر تجربی خود را ، که در کتابشان برنامه های تقویتی (1957) آمده است ، تولید کردند.
اسکینر تجزیه و تحلیل رفتار را توسعه داد ، فلسفه آن علمی را که او آن را رفتارگرایی رادیکال نامید ، و مکتبی از روانشناسی تحقیق تجربی را بنیان نهاد- تجزیه و تحلیل تجربی رفتار- او استفاده از ایده های خود را برای طراحی یک جامعه بشری در رمان آرمانشهر خود ، والدن دو ، تصور کرد و تجزیه و تحلیل رفتار او به اوج خود در کار ، رفتار کلامی منجر شد. اسکینر نویسنده پرکاری بود که 21 کتاب و 180 مقاله منتشر کرد. آکادمی های معاصر ، اسکینر را به همراه جان بی واتسون و ایوان پاولوف پیشگام رفتارگرایی مدرن می داند. یک نظرسنجی در ژوئن 2002 ، اسکینر را به عنوان مؤثرترین روانشناس قرن بیستم معرفی کرد.
زندگینامه
اسکینر در سوسکهانا ، پنسیلوانیا ، در گریس و ویلیام اسکنر متولد شد. پدرش وكیل بود. او پس از آنكه يك معلم مسيحي سعي كرد ترس خود را از جهنمي كه مادربزرگش توصيف كرده بود ، ملحد شد. برادرش ادوارد ، دو سال و نیم جوانتر ، در شانزده سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.
نزدیکترین دوست اسکینر به عنوان یک پسر خردسال رافائل میلر بود که وی را دکتر خواند زیرا پدرش پزشک بود. دك و اسكینر به دلیل مذهبی بودن والدینشان با هم آشنا شدند، هر دو آنها به بازی با وسایل و ابزار علاقه داشتند. آنها برای ارسال پیام به یکدیگر ، خط تلگراف را بین خانه های خود تنظیم کرده بودند ، اگرچه به دلیل پیام های گیج کننده ای که به عقب و جلو ارسال می شد ، مجبور بودند با تلفن تماس بگیرند. در طی یک تابستان ، Doc و Skinner برای جمع آوری انواع توت ها و فروش آنها به ، یک تجارت Olderberry (توت قدیمی) را آغاز کردند. آنها دریافتند که وقتی توت های رسیده را برداشتند ، شاخه ها نیز از آنجا خارج شدند ، بنابراین دستگاهی ساختند که قادر به جدا کردن آنها باشد. دستگاه یک قطعه خم شده از فلز بود تا یک فرورفتگی را تشکیل دهد. آنها آب را زیر آب در یک سطل می ریختند ، و انواع توت های رسیده درون سطل می ریزند و انواع بی نظیر را روی لبه می ریزند تا دور ریخته شوند.
وی با هدف نویسندگی در کالج همیلتون در نیویورک شرکت کرد. به دلیل نگرش فکری خود در کالج همیلتون در یک نقطه ضعف اجتماعی قرار گرفت. او هنگام حضور ، به برادری لامبدا چی آلفا پیوست. همیلتون به دلیل داشتن کالج برادری قوی شناخته شده بود. اسكینر تصور كرده بود كه برادران برادری خود احترام می گذارند و تازه واردان را نیز مبهوت و بدرفتاری نمی کنند ، درعوض به پسرهای دیگر كه می توانند دوره ها یا فعالیتهای دیگری را یاری دهند. برخلاف انتظارات وی ، در لامبدا چی آلفا ، دانشجویان سال اول به عنوان ” لاغرها” نامیده می شدند که باید از کلاههای گره دار سبز کوچک استفاده می کردند و به هر کس که مجازات می کردند سلام می کردند. سال قبل از ورود اسکینر به همیلتون ، حادثه ناگواری رخ داد که باعث کشته شدن یک دانش آموز شد. این دانشجوی سال اول هنگام فشار آوردن بر روی زمین ، در حالی که سرش را میکوبید ، در رختخواب خود خوابید و در نتیجه او فوت کرد. اسکینر در یک حادثه مشابه که اتفاق افتاد دو دانشجوی سال اول او را به اسارت گرفتند و او را به جایی گره زدند . مکانی که او باید تمام شب بماند ، اما او یک تیغ در کفش خود برای مواقع اضطراری ایم کرده بود و موفق شد خود را آزاد کند. او برای دفتر مدرسه ماجرا را گزارش داد ، اما ، به عنوان یک ملحد ، نسبت به معاشرت های سنتی برای دانشکده بسیار مهم بود. وی پس از دریافت لیسانس هنر در ادبیات انگلیسی در سال 1926 ، در دانشگاه هاروارد شرکت کرد ، جایی که بعداً به تحقیق ، تدریس و در نهایت عضویت هیئت معتبر پرداخت. در حالی که در دانشگاه هاروارد بود ، یک دانشجوی دیگر ، فرد کلر ، اسکینر را متقاعد کرد که می تواند یک علم تجربی را از مطالعه رفتار بسازد. این باعث شد اسکینر نمونه اولیه خود را برای اسکینر باکس اختراع کند و در ایجاد ابزارهای دیگر برای آزمایش های کوچک به کلر بپیوندد.
پس از فارغ التحصیلی ، او در تلاش برای نوشتن رمان عالی بود در حالی که او در کنار پدر و مادرش زندگی می کرد ، دوره ای که بعداً آن را سالهای تاریک نامید. وی با وجود تشویق شاعر مشهور همچون رابرت فراست ، از مهارت های ادبی خود سرخورده شد و نتیجه گرفت که او تجربه کمی دارد و هیچ دیدگاه شخصی قوی ای برای نوشتن ندارد. برخورد وی با رفتارگرایانی نظیر جان ب. واتسون ، وی را به تحصیلات تکمیلی در روانشناسی و به پیشرفت نسخه خود از رفتارگرایی سوق داد.
اسکینر در سال 1931 دکترای خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و تا سال 1936 در آنجا به عنوان محقق ماند. وی سپس در دانشگاه مینسوتا در مینیاپولیس و بعداً در دانشگاه ایندیانا تدریس کرد ، جایی که وی قبل از بازگشت به ریاست گروه روانشناسی از 1946-1947 منصوب شد. در دانشگاه هاروارد به درجه استاد تمامی در سال 1948 نایل گردید. او تا آخر عمر در هاروارد ماند. در سال 1973 ، اسكینر یكی از امضا كنندگان مانیفست اومانیست دوم بود.
قرار گرفتن در جمع عموم اسكینر در دهه 1970 افزایش یافته بود ، وی حتی پس از بازنشستگی در سال 1974 ، تا زمان مرگ ، همچنان فعال بود. در سال 1989 ، اسکینر به سرطان خون مبتلا شد و در 18 اوت سال 1990 در کمبریج ماساچوست درگذشت. ده روز پیش از مرگ وی ، از طرف انجمن روانشناسی آمریکا به وی جایزه دستاورد عمر داده شد و در یک سالن سخنرانی در مورد کار خود صحبت کرد.
چهره جنجالی ، اسکینر به طرق مختلف به تصویر کشیده شده است. وی به دلیل دستیابی به یک رویکرد علمی بسیار مورد نیاز برای مطالعه رفتار انسان مورد احترام واقع شده است. وی همچنین به دلیل تلاش برای یافتن یافته هایی که عمدتا بر آزمایش های حیوانات انجام می شود ، بر رفتار انسان در محیط های واقعی تأیید شده است.
کمک به نظریههای روانشناسی
رفتارگرایی
اسكینر رویكرد خود را برای مطالعه رفتارگرایی رادیكال رفتار نامید. [29] این فلسفه علوم رفتاری فرض می کند که رفتار نتیجه ای از تاریخچه تقویت محیط زیست است (به تحلیل رفتار کاربردی مراجعه کنید). به قول او:
موضع را می توان چنین بیان کرد: آنچه احساس می شود یا به طور درون ذهنی مشاهده می شود ، برخی از دنیای غیرفیزیکی هوشیاری ، ذهن یا زندگی ذهنی نیست بلکه بدن خود ناظر است. این بدان معنا نیست ، همانطور که بعداً نشان خواهم داد ، درونگرا بودن نوعی تحقیقات روانشناختی است و همچنین به معنای این نیست (و این قلب استدلال است) که آنچه که احساس می شود یا به طور درون نگر مشاهده می شود ، دلایل این رفتار است. یک ارگانیسم به دلیل ساختار فعلی خود مانند گذشته رفتار می کند ، اما بیشتر این موارد دور از دسترس نیست. در حال حاضر ما باید همانطور که اصولگرای متدولوژیک اصرار دارد ، از تاریخچه ژنتیکی و محیطی یک شخص خود راضی باشیم. آنچه به طور درون نگر مشاهده می شود ، محصولات وثیقه خاصی از آن تاریخ است.
…
در این روش ما آسیب های عمده ای را که توسط ذهنیت ایجاد شده است ترمیم می کنیم وقتی کاری که فرد انجام می دهد [به] آنچه در درون او اتفاق می افتد نسبت داده می شود ، تحقیقات به پایان می رسد. چرا توضیح را توضیح دهید؟ سال هاست که مردم مشغول احساسات و زندگی ذهنی هستند ، اما اخیراً هیچ علاقه ای به تحلیل دقیق تری از نقش محیط نشان داده نشده است. غفلت از این نقش در وهله اول به داستانهای ذهنی منجر شده است ، و این با اعمال توضیحی که به آنها تحقق یافته است ، جاودانه شده است.
ساختار نظری
نظریه رفتاری اسكینر تا حدود زیادی در اولین كتاب او با عنوان «رفتار ارگانیسم ها» آمده است. در اینجا او توصیف سیستماتیک از نحوه كنترل متغیرهای محیطی رفتار را ارائه داد. وی دو نوع رفتار – پاسخ دهنده و عمل گر – را که از طرق مختلف کنترل می شوند ، تشخیص داد. رفتارهای پاسخ دهنده توسط محرک ها استخراج می شوند ، و ممکن است از طریق شرطی سازی پاسخ دهنده اصلاح شود ، که اغلب “شرط سازی پاولووی” یا “شرطی سازی کلاسیک” نامیده می شود ، که در آن یک محرک خنثی با یک محرک فراخوا جفت می شود. در مقابل ، رفتارهای عملی “ساطع می شوند” ، به این معنی که در ابتدا آنها توسط هیچ محرک خاصی القا نمی شوند.
آنها از طریق شرطی سازی عمل تقویت می شوند ، که گاه به آن “شرطی ابزاری” گفته می شود ، که در آن وقوع پاسخ باعث تقویت کننده می شود. رفتارهای پاسخ دهنده ممکن است با تأخیر یا قدرت آنها ، رفتارهای عملگر براساس میزان آنها اندازه گیری شود. برای مثال ، پاسخ دهندگان توسط پاولوف ،و عملگرها توسط Thorndike به طور آزمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند. حساب اسکینر از بعضی جهات با موارد قبلی متفاوت بود ، و یکی از اولین حسابهایی بود که آنها را در زیر یک سقف قرار داد.
این ایده که با تقویت پیامدهای آن رفتار تقویت یا تصعیف می شود ، چندین سؤال را ایجاد می کند. از مهمترین اینها:
(1) پاسخ های عملیاتی با تقویت, تقویت می شوند ، اما در وهله اول آنها از کجا به دست می آیند؟
(2) هنگامی که در مجموعه ارگانیسم قرار دارد ، چگونه یک واکنش پاسخ داده می شود یا کنترل می شود؟
(3) چگونه می توان رفتارهای بسیار پیچیده و به ظاهر رمان را توضیح داد؟
منشاء شرطی سازی فعال
پاسخ اسكینر به سؤال اول بسیار شبیه پاسخ داروین به این سؤال درباره منشأ ساختار بدنی “جدید” یعنی تغییر و انتخاب بود. به همین ترتیب ، رفتار فرد در لحظه به لحظه متفاوت است. تغییراتی که به دنبال تقویت, تقویت می شود و در کارنامه رفتاری آن فرد برجسته می شود. “شکل دهی” اصطلاح اسکینر برای اصلاح تدریجی رفتار با تقویت تغییرات مورد نظر بود. همانطور که بعداً در این مقاله مورد بحث قرار گرفت ، اسکینر معتقد بود که رفتار “خرافاتی” ممکن است هنگامی ایجاد شود که یک پاسخ [نیاز به توضیح] با تقویتی که در واقع نامربوط است ، به وجود آید.
کنترل شرطی سازی فعال
سوال دوم ، “چگونه شرطی سازی فعال کنترل می شود؟” از آنجا که ، برای شروع ، رفتار “بدون انتشار هیچ محرک خاصی” منتشر می شود. اسکینر در پاسخ به این سؤال با بیان اینکه محرکی برای کنترل یک عملگر در صورت حضور در هنگام تقویت پاسخ و عدم وجود آن وجود دارد ، آمده است. به عنوان مثال ، اگر فشار دادن اهرم فقط هنگام روشن بودن چراغ ، موش یا کودک غذا بخورد ، یادگیری فشار دادن اهرم را فقط در هنگام روشن بودن نور می آموزد. اسكنر با بیان اینكه محرك تبعیض آمیز (به عنوان مثال چراغ) ، موقعیت تقویت (غذا) عملگر (اهرم مطبوعات) را فراهم می كند ، این رابطه را خلاصه كرد. این شرط سه گانه (محرک-پاسخ-تقویت کننده) یکی از مهمترین مفاهیم اسکینر است و نظریه وی را جدا از تئوری هایی می کند که فقط از انجمن های زوج استفاده می کنند.
توضیح رفتار پیچیده
اکثر رفتارهای انسان را نمی توان به راحتی از نظر پاسخ های فردی تقویت کرد یک به یک توصیف کرد ، و اسکینر تلاش زیادی را برای مسئله پیچیدگی رفتاری انجام داد. برخی از رفتارهای پیچیده را می توان دنباله ای از پاسخ های نسبتاً ساده دانست و در اینجا اسکینر ایده “زنجیر زدن” را مطرح کرد. زنجیر بستگی به این واقعیت دارد که به طور تجربی نشان داده است که یک محرک تبعیض آمیز نه تنها فرصتی برای رفتارهای بعدی ایجاد می کند ، بلکه می تواند رفتاری را که پیش از آن انجام می شود تقویت کند. یعنی یک محرک تبعیض آمیز نیز “تقویت کننده شرطی” است. به عنوان مثال ، چراغی که زمینه فشار اهرم را فراهم می کند ممکن است در صورت وجود نویز ، تقویت “چرخش” را نیز تقویت کند. این منجر به دنباله “سر و صدا – چرخش – نور – اهرم مطبوعات – غذا” می شود. با افزودن محرک ها و پاسخ های بیشتر می توان زنجیرهای بسیار طولانی تری ساخت.
با این حال ، اسکینر تشخیص داد که با شکل گیری تدریجی یا ساخت توالی های پاسخ ، بسیاری از رفتارها ، به ویژه رفتارهای انسانی ، قابل توجه نیستند. رفتار پیچیده اغلب به طور ناگهانی در فرم نهایی خود ظاهر می شود ، همانطور که وقتی شخص برای اولین بار با پیروی از دستورالعمل های داده شده در میز جلو ، راهی آسانسور را پیدا می کند. اسکینر برای پاسخ به چنین رفتاری ، مفهوم رفتار حاکم بر قانون را معرفی کرد. اول ، رفتارهای نسبتاً ساده تحت كنترل محرك های كلامی قرار می گیرند: كودك می آموزد “پرش كند” ، “باز كتاب” و غیره. بعد از اینکه تعداد زیادی پاسخ تحت کنترل چنین کلامی قرار گرفت ، توالی محرکهای کلامی می تواند تنوع تقریباً نامحدودی از پاسخهای پیچیده را برانگیزد.
تقویت کننده ها
تقویت ، یک مفهوم اصلی رفتارگرایی ، فرایند اصلی است که باعث شکل گیری و کنترل رفتار می شود و از دو طریق “مثبت” و “منفی” رخ می دهد. در رفتارهای ارگانیسم ها (1938) ، اسكینر “تقویت منفی” را مترادف مجازات ، یعنی ارائه یك محرك بدخواه تعریف كرد. پس از آن ، در علوم و رفتار بشر (1953) ، اسكینر تقویت منفی را تعریف كرد. در آنچه اکنون به مجموعه استانداردی از تعاریف تبدیل شده است ، تقویت مثبت تقویت رفتار با وقوع برخی از رویدادها است (مثلاً تمجید بعد از انجام برخی رفتارها) ، در حالی که تقویت منفی تقویت رفتار با حذف یا دوری برخی است. رویداد بد (مثلاً باز کردن و بالا بردن چتری روی سر شما در یک روز بارانی با قطع باران که بر روی شما می بارد تقویت می شود).
هر دو نوع تقویت کننده باعث تقویت رفتار می شوند ، یا احتمال بروز مجدد رفتار را افزایش می دهند. تفاوت در این است که آیا رویداد تقویت کننده چیزی است که اعمال می شود (تقویت مثبت) یا چیزی که حذف شده یا از آن جلوگیری می شود (تقویت منفی). مجازات عبارت است از استفاده از یک محرک / حادثه گرایانه (مجازات مثبت یا مجازات از طریق تحریک احتمالی) یا حذف یک محرک مطلوب (مجازات یا مجازات منفی با برداشت احتمالی). اگرچه مجازات اغلب برای سرکوب رفتار به کار می رود ، اسکینر استدلال می کند که این سرکوب موقتی است و عواقب دیگری ، غالباً ناخواسته دارد. انقراض عدم وجود یک محرک پاداش دهنده است که باعث تضعیف رفتار می شود.
اسکینر با نوشتن در سال 1981 ، خاطرنشان کرد که انتخاب طبیعی داروین ، مانند رفتار تقویت شده ، “انتخاب با عواقب” است. اگرچه ، همانطور که وی گفت ، انتخاب طبیعی اکنون “پرونده خود را ایجاد کرده است” ، ابراز تأسف کرد که اساساً همان روند ، “تقویت” ، کمتر تحت عنوان رفتارهای انسانی پذیرفته شده است.
برنامه های تقویتی
اسكینر تشخیص داد كه رفتار معمولاً بیش از یك بار تقویت می شود و به همراه C. B. Ferster ، او تجزیه و تحلیل گسترده ای از روش های مختلفی كه می توان تقویت ها را با گذشت زمان انجام داد ، انجام داد كه او آن را “برنامه تقویت” نامید. قابل توجه ترین برنامه تقویتی که توسط اسکنر مورد مطالعه قرار گرفت ، پیوسته ، فاصله (ثابت یا متغیر) و نسبت (ثابت یا متغیر) بود. همه روشهایی هستند که در شرطیزسازی عمل استفاده می شوند.
- تقویت مداوم (CRF) – هر بار که یک عمل خاص انجام می شود ، موضوع تقویت کننده دریافت می کند. این روش در هنگام آموزش یک رفتار جدید مؤثر است زیرا به سرعت ارتباطی بین رفتار هدف و تقویت کننده برقرار می کند. (به عنوان مثال ، اگر انگشت خود را روی شعله قرار دهید – عمل ، انگشت شما سوخته می شود – تقویت منفی.)
- جدول فاصله زمانی – بر اساس فاصله زمانی بین تقویت کننده ها
- برنامه فاصله ثابت (FI): روشی که در آن تقویت ها در بازه های زمانی مشخص ارائه می شوند ، به شرط اینکه پاسخ مناسب انجام شود. این برنامه نرخ پاسخی را نشان می دهد که درست پس از تقویت کم است و درست قبل از برنامه ریزی تقویت بعدی سریع می شود. (به عنوان مثال ، خواندن کتاب درسی قبل از امتحانات برای گذراندن امتحانات. خواندن کتاب درسی پاسخ است ، امتحانات منظم تقویت می شوند.)
- جدول زمانی متغیر (VI): روشی که در آن رفتار بعد از مدت زمان تصادفی به دنبال آخرین تولیدکننده، تقویت می شود. در این برنامه پاسخ دهی مداوم با سرعتی که با میانگین فرکانس تقویت وجود دارد متفاوت است.
جدول زمانبندی نسبی- براساس نسبت پاسخ به تقویت کننده - برنامه نسبت ثابت (FR): روشی که در آن تقویت پس از تعداد مشخصی از پاسخ ها انجام می شود. (به عنوان مثال ، اگر دو دوره اجباری را شکست دادید باید پایین بیایید.)
- جدول متغیر نسبی (VR): روشی که در آن تقویت پس از تعدادی از پاسخ ها انجام می شود که از یک تقویت کننده به دیگری (ماشین های حافظه اولیه) تصادفی شده اند. هرچه تعداد پاسخ های مورد نیاز کمتر باشد ، میزان پاسخگویی بیشتر می شود. اگر تعداد زیادی از پاسخ ها برای تقویت مورد نیاز باشد ، برنامه های نسبتاً متناسب با سرعت زیادی ایجاد می کنند ، اغلب با وقفه ای که هیچ پاسخی بعد از تقویت را نمی دهند. به عنوان مثال مانند بازی های ویدیویی اقدامات. بعد از ساعت ها انجام بازیها ، گیمر معمولاً قبل از شروع بازی دوباره در بازی ویدیویی ، از بازی کردن استراحت می کند