مهارت حرکتی

یادگیری مشاهده ای

عده اي از متخصصان برجسته رشد استدلال مي كنند كه بسياري از چيز هايي كه ياد مي گيريم از راه مشاهده به دست مي آيد. يادگيري مشاهده اي فر آيند نسبتأ ساده اي است كه در آن كودك از راه :
1- مشاهده رفتار ديگران (الگوهای اجتماعي)
2- به خاطر سپردن آنچه مشاهده كرده است
3- تقليد از آن در موقعيت هايي كه به نظر مناسب مي رسد.

عادت هاي تازه اي كسب مي كند. آلبرت بندورا از برجسته ترين سخنگويان نظريه يادگيري اجتماعي است. اومعتقد است كه ما بسياري از عادت هايي را كه در طول زندگي خود كسب مي كنيم، از راه مشاهده است. بندورا برای اثبات نظر خود آزمایش کلاسیک ومعروف عروسک بو بو را انجام داد و ثابت نمود که حق با اوست.


يادگيري حركتی

تعاريف يادگيري حركتي در بين دانشمندان متفاوت است اما اغلب آنها توافق دارند كه يادگيري حركتي تابعي از :

1- مهارت حركتي كه آموخته مي شود
2- شاگرد
3- شرايطي كه يادگيري در آن رخ مي دهد است.

يادگيري حركتي به ماهيت مهارت حركتي كه آموخته مي شود يعني معناداري و سطح دشواري مربوط است. يادگيري حركتي همچنين تابعي از ويژگيهاي شاگرد مانند سطح رشد عاطفي، فيزيكي، و علاقه ي وي سابقه ي تجارب قبلي، از قبيل:

  • دانش و مهارت هاي قبلأ آموخته شده،
  • انگيزش براي يادگيري
  • روش يادگيري

در نهايت يادگيري حركتي به شرايطي كه يادگيري در آن رخ مي دهد وابسته است. اين شرايط شامل مواردي مانندمربي، چگونگي آموزش و تمرين، ميزان حمايت عاطفي و ساختار فضاي يادگيري، ميزان وابستگي و تعامل شاگرد و مربي و تجهيزات و تسهيلات يادگيري است. امروزه دانشمندان توافق دارند كه يادگيري حركتي نه تنها در فرآيند هاي حركتي درگير است بلكه در فرآيند ادراك و عمل- شناخت- عمل نيز درگير است. شاگرد خواه در حال تلاش براي يادگيري يك مهارت حركتي جديد باشد خواه اكتساب مجدد مهارت (بازگشت عملكرد پس از آسيب)، واقعأ به دنبال راه حلي براي بررسي تكليفي كه بايد ياد گرفته شود و قيود و يا شرايط محيطي كه يادگيري در آن رخ مي دهد است. راه حل موجود به سازماندهي مجدد هر دو سيستم ادراك و عمل مرتبط با تكليف و شرايط يادگيري ارتباط دارد. در واقع اين راه حل يك راهبرد جديد براي درك و عمل است. يادگيري حركتي فرآيندي است كه در اثر آن قابليت توليد اجرا در شرايط واقعي به طور قابل اطميناني از طريق آموزش، تمرين و يا تجربه تغيير مي كند.

الگودهی و اثر آن بر یادگیری یک مهارت حرکتی

چگونه ما با تماشای اجرای فیزیکی یک مهارت توسط فردی دیگر می توانیم یاد بگیریم؟ این پرسش در گذشته تناقضات زیادی را در پی داشته، منجر به شکل گیری مطالعات فراوانی در ارتباط با نقش مشاهده در اکتساب رفتار های خاص شده است. دو چهار چوب نظری بسیار متفاوت این کوشش های تحقیقی را هدایت کرده اند: نظریه یادگیری اجتماعی بندورا و رویکرد ادراک مستقیم نیوویل. نظریه یادگیری اجتماعی تلاش می کند تا چگونگی پردازش اطلاعات فراهم شده توسط الگو را توضیح دهد در حالیکه نظریه ی ادراک مستقیم برای تعیین نوع اطلاعاتی که توسط مشاهده گر از الگو کسب شده، را برای ما نمایان می سازد.
استفاده از الگوهای همسان در کلاس و مراکز مربوط به آموزش مهارت های حرکتی برای ارتقاء اعتماد به نفس مشاهده کننده در توانمندی وی برای اجرای مهارت نمایش داده شده است. توانمندی یک الگوی بزرگسال ماهر برای اجرای یک مهارت برای مشاهده کنندگان جوانتر بسیار ماورایی است اما یک الگوی همسان که توانمندی مشابهی با فرد مشاهده کننده دارد به درک توانمندی وی در اجرای مهارت اثری مثبت دارد. هر چند نقش انگیزش در یادگیری مهارت حرکتی اغلب در ادبیات یادگیری حرکتی نادیده گرفته شده است، این مفهوم پیش نیاز اصلی یادگیری مهارت های حرکتی و مشارکت مداوم در مجموعه ای از فعالیت هاست. الگو ونمایش؛ ویژگی های متعددی دارد که باید در هنگام برنامه ریزی برای معرفی یک الگوی حرکتی جدید به هنگام الگودهی مدنظر قرار داد.

سطح مهارت الگو

هر چند بخشی از مطالعات تحقیقی برتری اجرا را در مشاهده گرانی که در ابتدا یک الگوی ماهر را قبل از تمرین مشاهده می کنند، نشان داده شده است؛ اما اسکالی و نیوویل 1985 به این مطلب اشاره کردند که در مطالعاتی با همان تعداد چنین اثری مشاهده نشده است. نظریه های دارای چهارچوب پردازش اطلاعات این یافته های مبهم را به تفاوت بار اطلاعاتی بین تکلیف های نمایش داده شده نسبت می دهند، اما اسکالی و نیوویل معتقدند که پویائی های تکلیف نمایش داده شده دلیل موجه تری برای یافته های متناقض است. به نظر آنها وقتی مشاهده گر نیاز به یادگیری یک الگوی جدید از هماهنگی دارد استفاده از الگوی مناسب ( که منظور الگوی ماهر است) نسبت به زمانی که یک الگوی حرکتی آشنا را تمرین می کند موثرتر است. لی و وایت 1990 معتقدند که استفاده از الگوی ماهر در مراحل ابتدایی اکتساب مهارت ممکن است موثرترین روش انتقال اطلاعات مهارت حرکتی نباشد.
رویکرد دیگر مشاهده یک الگوی غیر ماهر (الگوی در حال یادگیری) که در حال تمرین مکرر مهارت آموخته شده است می باشد. به نظر می رسد که مشاهده کننده ای که یک الگوی مبتدی را تماشا می کند همزمان با تلاش او در کشف چگونگی اجرای مهارت به گونه ای موثرتر در فعالیت های حل مسئله توسط الگو درگیر می شود. علاوه بر این ممکن است استفاده از الگوی ماهر منجر به تضعیف فرآیند حل مسئله شود، چرا که الگوی ماهر اطلاعات مربوط به خطای اندکی در اختیار شاگردان قرار می دهند تا آنها بتوانند از این اطلاعات مکانیسم های تشخیص خطا را گسترش دهند. محققان برپایه یافته های خود نتیجه گرفتند که صرفنظر از سطح مهارت الگو مشاهده ی آن بویژه در مراحل ابتدایی اجرای یک مهارت ارزش مساوی دارد.
مک کالا و کایرد(1990) نیز اثر بخشی الگوهای در حال یادگیری را نشان دادند. علاوه بر این نشان دادند که استفاده از یک الگوی در حال آموختن می تواند به گونه ای مثبت بر کیفیت مهارتی که بعدأ به یاد آورده و برای اکتساب یک مهارت حرکتی جدید تعمیم داده می شود استفاده شود. محققین به طور خاص نشان دادند که مشاهده کنندگانی که الگویی را که مشغول یادگیری یک تکلیف زمانبندی است مشاهده کرده و اطلاعاتی درباره ی صحت اجرای الگوی حرکتی توسط الگو دریافت می کنند مهارت را به خوبی گروهی از آزمودنی هایی که به طور فیزیکی مهارت را تمرین کرده و اطلاعاتی را درباره ی حرکت خود دریافت کرده اند اجرا می کنند. این گروه از مشاهده کنندگان همچنین بسیار بهتر از مشاهده کنندگانی اجرا می کنند که قبل از تمرین مهارت یک الگوی ماهر را تماشا می کنند.
این مطلب باید مورد توجه قرار گیرد که تماشای صرف اجرای حرکت توسط یک الگو در حال آموختن اطلاعات کافی برای پایه ریزی تمرین به دنبال آن فراهم نمی کند. شرکت کنندگانی که یک الگوی مبتدی را تماشا می کنند اما از بازخورد فراهم شده درباره ی اجرای الگو مطلع نشدند پیشرفت اندکی در هر یک از مراحل آزمون نشان دادند. بازخورد دادن به فراگیر درباره ی اجرای الگو بویژه زمانی که از الگوهای در حال یادگیری استفاده می شود اهمیت دارد.
اهمیت دریافت بازخورد درباره ی اجرای الگو در هنگام استفاده از الگوهای یادگیری توسط محققین نیز حمایت شده است. مک کالا و میر 1997 با برسی اثرات ارائه الگو پرداخته و مطالعات محققین قبلی را گسترش دادند آنها مشاهده کردند که گروههایی که از الگوهای ماهر و مبتدی که بازخورد الگو را دریافت کرده بودند نسبت به گروههای دیگر در آزمون یادداری بهتر عمل کردند.
شواهد تحقیقی نشان می دهد که مشاهده ی یک الگوی مبتدی موثر است. دو توضیح در این خصوص پیشنهاد کردند: یکی از این توضیحات این است که اگر فراگیران یک الگوی مبتدی را مشاهده کنند و بازخورد مربوط به اجرای الگو را نیز دریافت نمایند، به زمانی که یک الگوی ماهر را می بینند یا بازخوردی دریافت نمی کنند به گونه ای شناختی تر و فعالتر در فرآیند حل مسئله شرکت می کنند. هر چند فرد شناختی تر و فعالتر باشد اثر بهتری بر یادگیری وی در خلال مشاهده خواهد داشت. توضیح دیگر پیشنهاد می کند که افراد می توانند از تماشای اشتباهات دیگران یادگیری داشته باشند. بویژه اگر این بازخورد در حین فرآیند حل مسئله درباره ی اجرا فراهم شود.
2-8-2 رهنمود هایی برای استفاده از الگودهی: شواهد تحقیقی قویأ از اثربخشی مداخلات الگودهی در تسهیل اکتساب، یادداری و انتقال اجرا برای فراگیران در کلیه ی سنین حمایت می کند. مدل های مبتدی، روش های خود مشاهده ای ، مدل های پنهان (تصویر سازی)، مدل های هم سال و مدل های تقلیدی ، مداخلاتی هستند که در صورت استفاده مناسب، موثر شناخته شده اند. مک کالا و ویس(2002) شش رهنمود برای استفاده ی مناسب از الگودهی در مجموعه های تمرینی پیشنهاد گرده اند:
1- از روشهایی استفاده شود که توجه انتقالی شاگرد (مشاهده گر) را به حداکثر رسانده، مرور حرکات نمایش داده شده را فعال سازد تا آن ها انگیزش پیدا کنند و بتوانند آن را تقلید کنند.
2- توجه و انگیزش فراگیر را می توان با دقت در انتخاب نوع الگویی که برای موقعیت مناسب تر است ( مانند الگوی ماهر و مبتدی، الگوی تقلیدی یا مسلط و الگوی هم سال یا خود الگویی) فراهم کرد.
3- برای اطمینان از اینکه فراگیران مطالب را بیاد داشته باشند از آن ها بخواهید تا جنبه های با اهمیت نمایش را به خاطر آورند یا آنها را از میان سایر جنبه ها تشخیص دهند. همچنین ممکن است از آنها درخواست شود تا وقتی حرکات نمایش داده شده را تماشا می کنند از یک تکنیک بیادآوری (مانند خود گفتاری، کدگذاری، برچسی زنی) استفاده کنند.
4- نوار ویدئویی عملی ترین و سود مندترین راه نمایش و الگودهی مهارت حرکتی است چرا که در این روش شاگردان قادرند( مثلأ در دفتر معلم یا درمانگر یا در خانه) نمایش را مشاهده کنند یا بخش هایی از آن را به طور مکرر و به سادگی انتخاب کنند.
5- به نظر می رسد که فراهم کردن بازخورد حاوی اطلاعات ( مانند تمرکز توجه بر جنبه ی ویژه ی حرکت الگو یا بازخوردی که موجب انگیزش مشاهده کننده شود مانند نشان دادن پیشرفت فرد نسبت به اجرای گذشته ی وی) در حین یا بعد از نمایش موجب ارتقاء اثر بخشی تکنیک الگودهی می شود.
6- ممکن است روشهای الگودهی آشکار و پنهان (تصویر سازی) جابجا شود چرا که این روش ها در بسیاری از مکانیسم های شناختی اشتراک دارند. بنابراین با این تکنیک بدون توجه به اینکه آیا فراگیران از طریق ویدئو، خودشان یا الگوهای مشابه را مشاهده یا تصویر سازی کنند منافع بدنی و روان شناختی مشابهی حاصل می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده است

نوشتن دیدگاه