واژه adolescence از فعل لاتین adolescence ریشه گرفته که به معنی رشد کردن یا رسیده شدن است. نوجوانی دوره ای از رشد است که با بلوغ آغاز می شود و با شروع دوره بزرگسالی خاتمه می یابد. نوجوانی را می توان مرحله گذشته. از کودکی به بزرگسالی توصیف کرد. این دوره به پلی بین کودکی بزرگسالی تشبیه شده که فرد برای یافتن جایگاه خود به عنوان رشد یافته ناگزیر از عبور از آن است. نوجوانی زمانی خاتمه می یابد که که جوان از نقش عادی دانش پژوهش خود دست کشیده و یک یا چند نقش دوره بزرگسالی (ازدواج، والدگری، اشتغال تمام وقت) را بهعهده می گیرد.
به طور کلی، طول دوره نوجوانی در جوامع صنعتی به دلیل طولانی شدن دوره وابستگی افزایش یافته است. گذر از کودکی به بزرگسالی پدیده ای پیچیده است، و مدت زمان لازم برای عبور از این مرحله برای افراد مختلف متفاوت است، ولی اکثر نوجوانان سرانجام موفق له عبور از آن می شوند.
بلوغ و دوره آن
بلوغ دوره یا سنی است که در آن فرد به رسش جنسی می رسد و می تواند بچه دار شود.
تکلیف به کل دوره ای که در آن تغییرات جسمانی یا فیزیکی مربوط به رسش جنسی رخ می دهد، اطلاق می شود. معنای تحت اللفظی آن در زبان لاتین، کرک دار یا مودار شدن است که به رشد موهای بدن در طی رسش جنسی اشاره دارد. تکلیف، نه تنها با تغییرات فیزیکی، بلکه با تغییراتغییرات روانشناختی و اجتماعی نیز همراه است، برای مثال، نوجوانی که نشانه های زودرس رسش در او آشکار می شود، نه فقط از لحاظ ظاهر فیزیکی بلکه در زمینه دوستی ها و علایق اجتماعی نیز تغییراتی می کند.
رسش
رسش به سن، وضعیت یا مقطعی از حیات اطلاق می شود که در آن فرد از لحاظ اجتماعی، هوشی، هیجانی، جسمانی, و معنوی کاملا رشد یافته تلقی می شود. رسش در تمام ویژگیهای فوق در یک زمان واحد حاصل نمی شود. نوجوانی که در سن ۱۲ سالگی به مرحله رسش جسمانی می رسد معمولا از سایر جهات رسیده نشده است، از سوی دیگر، فردی ممکن است از لحاظ اجتماعی رسیده شده باشد، ولی از لحاظ هیجانی هنوز نارس باشد.
اصطلاح صغیر در رشد
واژه صغیر اصطلاحی حقوقی و به معنی فردی است مه از منظر قانون هنوز بزرگسال به شمار نمی آید. در اکثر ایالات، فردی صغیر تلقی می شود که کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشد. البته، حقوق قانونی افراد دارای ۱۸ سال در ایالات مختلف یکسان نیست. کنیستون در سال ۱۹۷۰ پیشنهاد کرد که قانون، وضعیت حقوقی حدواسطی را برای نوجوانان در فاصله ۱۵ تا ۱۸ سالگی به رسمیت بشناسد که در طی آن نوجوان از حقوقی بیشتر از کودکان و کمتر از بزرگسالان برخوردار گردد. کنیستون مرحله جدیدی از حیات، یعنی جوانی، را تعریف کرد و آن را مرحله ای از رشد دانست که در پی نوجوانی رخ می دهد. در کل، به پیشنهاد او، هیچگاه توجهی نشد. در واژگان مدرن جوانی به نسل کمسال تر، و معمولا همان نوجوانی، اطلاق می شود ( Sebald,1984).
شناسه مقاله: 13981219985