تغییرات توجه در اوتیسم
در بیماران اوتیستیک که قادر به همکاری مطلوب در انجام آزمون های تجربی نیستند، ارزیابی توجه کار بسیار مشکلی است. پاسخ های غیر عادی به تحریکات محیطی منجر به تحقیقات گسترده ای در زمینه ی توجه در اوتیسم شده است، به طوریکه بسیاری از محققان، به نقش ناهنجاری توجه در اوتیسم اشاره کرده اند. در مطالعات اولیه نشان داده شده است که اختلال عملکرد در سیستم تنظیم کننده ی برانگیختگی منجر به حالات برانگیختگی بیشتر و کمتر از حد می شود. براساس مطالعات انجام شده، از نظر کورتیکال، تطبیق یافتن و پردازش محرکات جدید نیز در اوتیسم کاهش می یابد.
بسیاری از بیماران مبتلا به اوتیسم، فقط برای پاسخ به زیر مجموعه ای از سرنخ های محیطی، توجه بیش از حد نشان می دهند. در واقع این بیماران به طور اختصاصی، از محرکات مشخص اجتماعی اجتناب می ورزند و احتمالأ، علت این است که قادر به فهم معنای آن محرکات نیستند. لذا قسمتی از پروسه های غیر عادی توجه در اوتیسم همراه با مشکلاتی در فهم معنای محرکات محیطی است و این خود منجر به ضعف انتخاب سرنخ هایی در محیط می گردد که به صورت غیر واضح و یا مبهم ارائه می شوند و بدین ترتیب، بیمار اوتیستیک تمایل پیدا می کند برای غلبه بر پیرامون خود و کنترل آن توجه زیادی به یک محرک خاص نشان دهد. در این بین بیماران اوتیستیک تواناتر، به تدریج یاد می گیرند راه کار هایی پیدا کنند که بوسیله ی آن بتوانند توجه بهتری داشته باشند و رفتارشان را بیشتر کنترل کنند. در مطالعات مختلف دیده شده است اگر کودکان اوتیستیک تقویت کننده ای ملموس و مشخص و پاداش هایی واقعی از محیط خود دریافت کنند، می توانندتوجه خودرادرحد مناسب و مطابق با سن عقلی شان حفظ کنند.
در بیماران اوتیستیک، معمولأ علاوه بر توجه بیش از حد به بعضی ازمحرکات، نقصی هم در شیفت توجه وجود دارد. به نظر می رسد تقریبأ تمامی این بیماران، حتی آنهایی که عملکرد بالا و ضریب هوشی در سطح طبیعی دارند، در تغییر جهت از یک محرک به محرک دیگر، دچار مشکل باشند. لذا نقص کودکان اوتیستیک، کنترل جنبه ای برانگیختگی توجه است. این بیماران در شیفت توجه اختلال نشان می دهند و به آسانی حواسشان به محرک های نامربوط جلب می شود. این الگوی نقص توجه در بیماران مبتلا به اوتیسم را می توان از بیماران مبتلا به کمبود توجه/ بیش فعالی تفکیک کرد، به طوریکه، بیماران مبتلا به اختلال دوم نقص کمتری در شیفت توجه و در عوض نقص شدیدتری در حفظ توجه و کنترل تکانه ها دارند، درحالیکه در بیماران اوتیستیک توانایی حفظ توجه به نسبت کمتری دچار افت می شود.
به طور کلی، کودکان اوتیستیک به صورت آشکاری به محیط خود توجه انحرافی دارند، لذا تظاهر بالینی این بیماران به شکل رفتار های بی اعتنایی و اجتنابی است که با توجه به گستردگی پدیده نقص توجه در تظاهر بالینی اختلالات روانپزشکی، تحقیقات تکمیلی در این زمینه مورد نیاز است.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته مهمترین تغییرات توجه در بیماران اوتیستیک به ترتیب زیر می باشد:
1- اختلال عملکرد در سیستم تنظیم کننده برانگیختگی در حالات بیشتر و کمتر از خود معمول
2- کاهش تطبیق یافتن و پردازش محرکات جدید
3- توجه بیش از حد به بعضی از محرکات محیطی کم ارزش، به علت عدم درک معنای محرکات مشخص اجتماعی.
تغییرات حافظه در اوتیسم
حافظه اصطلاح جامعی است که تمام انواع اطلاعات را در زمان های متفاوت در خود نگه می دارد و به شکل های متفاوتی پاسخ می دهد. پژوهشگران در مطالعات خود عنوان کرده اند که اوتیسم یک اختلال اولیه حافظه است.
سه ساختمان مغزی مهم برای حافظه وجود دارد:
1- قسمت میانی لوب تمپورال
2- هسته دیانسفالیک
3- قسمت پایه ای مغز قدامی
قسمت میانی لوب تمپورال محل هیپوکامپ است که شبکه درازی از نورون های درگیر حافظه را تشکیل می دهد. آمیگدال نیز نزدیک انتهای قدامی هیپوکامپ قرار دارد و در واقع مسئول سنجش میزان تجربه ی هیجانی وارد شده است و بدین ترتیب، سطح فعالیت هیپوکامپ را تنظیم می کند، لذا یک تجربه ی شدید هیجانی، برای همیشه در حافظه حک می شود ولی محرکات نامربوط سریعأ از حافظه رد می شوند. در داخل دیانسفال هسته ی تالاموس و مامیلاری بادی ها قرار دارند که برای عملکرد حافظه ضروری هستند.
اساس نوروبیولوژیک یادگیری در آن دسته از ساختمان مغزی است که در شکل گیری و ذخیره سازی اطلاعات نقش مهمی دارند. یادگیری با دریافت یکسری تحریکات از عوامل محیطی شروع می شود و سرانجام به حلقه های حافظه ای منتقل می گردد. وقتی مغز در حال گرفتن اطلاعات است، ایمپالسی الکتریکی یا شیمیایی از نورون عبور می کند و این باعث تریگر کردن تشکیل ارتباطات سیناپسی می شود. در حافظه دراز مدت، زمان بیشتری برای جفت شدن با بسیاری از مکان ها در کورتکس وجود دارد و لذا حافظه برای مدت بیشتری حفظ می شود. ذخیره سازی اطلاعات، کلید یک حافظه ی خوب است. ارتباط دادن به دانسته های موجود باعث تشکیل راههای ارتباطی بیشتر و افزایش قدرت ذخیره سازی می شوند. پردازش اطلاعات در سطح معنایی، نسبت به حافظه عادتی سطح بیشتری از ذهن و بدون درک و فهم به حافظه سپرده شده اند، و با سرعت کندتری از بین می روند.
پژوهشگران، در مطالعات ابتدایی خود عنوان کرده اند که اوتیسم، مشابه سندرم آمنستیک، یک اختلال اولیه حافظه است. این یافته اولین بار از مشابهات رفتاری بین کودکان اوتیستیک و حیواناتی که ضایعه هیپوکامپ و سایر ضایعات تمپورال میانی داشتند، به دست آمد. در تعدادی از مطالعات نیز ضایعات سیستم لیمبیک و تمپورال در اوتیسم به اثبات رسید. رفتار های مشابه کودکان اوتیستیک و حیواناتی که ضایعات هیپوکامپ داشتند،شامل موارد زیر بود:
افزایش فعالیت عمومی، استرئوتایپی حرکتی، کاهش رفتار جستجوگرانه محیط، نقص در حافظه و آموزش. جدا از تشابهات آناتومیکی فوق، الگوی عملکرد حافظه در بیماران اوتیستیک و آمنستیک مشابه بوده است. یکی از این موارد، حافظه عادتی خوب در بیماران اوتیستیک است. کانر اولین فردی بود که حافظه عادتی خوب در بیماران اوتیستیک را شرح داد.
در بیماران اوتیستیک، حافظه کلامی در مورد موضوع هایی که از نظر معنایی سازمان دهی شده اند، نظیر داستان، کاملأ مختل است. این بیماران مواردی را که برای یادآوری نیازی به رمزگردانی و سازمان دهی، یا استفاده از معنا دارند، به سختی به یاد می آورند و قادر نیستند از سرنخ های معنایی و نحوی استفاده کنند که افراد دیگر برای بیاد آوردن مطالب از آن کمک می گیرند، به طوریکه این بیماران، همان گونه که قادرند موضوع ها و جملات معنادار را به صورت تصادفی بیاد بیاورند. از طرف دیگر بیماران اوتیستیک نسبت به افراد سالم، برای استفاده از معنا و سرنخ های نحوی ساختاری در یادآوری اطلاعات، به معنای فقدان استفاده از این موارد توسط بیماران اوتیستیک نیست.
نقص هایی در حافظه کارآمد نیز در اوتیسم دیده شده است. حافظه کارآمد، علاوه بر اینکه به فرد اجازه می دهد اطلاعات را برای مدت زمان کوتاهی در ذهن خود نگه دارد، بلکه باعث می شود که فرد بتواند کار خود را نیز روی این اطلاعات انجام دهد و یا تکلیف دیگری را به طور همزمان در ذهن به انجام برساند. در واقع، حافظه کارآمد، توانایی حفظ اطلاعات در یک موقعیت پیوسته و فعال برای ادامه و هدایت فعالیت پردازش اطلاعات است. برای آنکه یک حافظه کارآمد تیپیک به خوبی بتواند کارش را انجام دهد، لازم است اطلاعات را به صورت پیوسته وارد شده و بعد پردازش اطلاعات و سپس ذخیره شوند، تا در نهایت، به خوبی یادآوری گردند، لذا به خاطر آوردن نیاز به میزان قابل ملاحظه ای سازمان دهی و پردازش اطلاعات دارد.
بر اساس مطالعات انجام شده، بیماران اوتیستیک به طور قابل توجهی نسبت به گروه کنترل، در آزمون های مربوط به حافظه کارآمد اختلال نشان می دهند، اما در مورد معیار های حافظه کوتاه مدت، درازمدت و یادآوری با سرنخ مشکلی ندارند. رمز گردانی به عنوان یک عملکرد با ارزش هیجانی در حافظه کارآمد می تواند در تعیین رفتار هدفمند بسیار موثر باشد. بسیاری از محققان، مکان حافظه کارآمد را به طور برجسته کورتکس فرونتال چپ ذکر کرده اند، ولی از نظر بالینی ضایعات دو طرفه کورتکس پرفرونتال را برای ایجاد اختلال شدید در حافظه کارآمد ضروری دانسته اند.
بر اساس مطالعات موجود، حافظه ضمنی و حافظه صریح در کودکان اوتیستیک نسبت به گروه کنترل ضعیف تر است. حافظه صریح، شکلی از حافظه است که یک رویداد ضمن توجه ویژه بر آن رمزگردانی می شود، سپس در حافظه ذخیره شده و هنگامیکه به هوشیاری می آید، با این احساس همراه است که چیزی در حال به یاد آوردن است. وقتی که از فردی سوالی می کنیم که آیا فلان چیز را به یاد می آوری، در واقع، به یک فرم اختصاصی حافظه، به نام حافظه صریح اشاره کرده ایم. این نوع حافظه عملأ تا دو سالگی خوب رشد نمی کند، ولی بعد از آن، کودکان قادر هستند به طور صریح و آشکار، مواردی را که تجربه کرده اند، به یاد آورند. لوپ تمپورال میانی که شامل هیپوکامپ است، برای پردازش حافظه صریح ضروری است. عملکرد هیپوکامپ نیز تا دو سالگی به صورت کامل نیست.
از شروع دوره نوزادی، نوع دیگری از حافظه فعال شکل می گیرد که همان حافظه ضمنی است. این حافظه به یادگیری هیجانی، درکی و رفتاری اشاره دارد که از موقع تولد شروع می شود و تا مراحل بعدی نیز ادامه می یابد. به یاد آوردن یک حافظه ضمنی، با پاسخ هیجانی و رفتاری خاصی همراه است که شامل احساس به یاد آوردن خاطره نمی شود. به نظر نمی رسد لوپ تمپورال میانی، مستقیمأ در حافظه ضمنی درگیر باشد. مکان های مغزی مسئول برای پاسخ حرکتی، بازال گانگلیا و برای پاسخ هیجانی سیستم لیمبیک است. گرچه کودکان معمولأ قادر به شرح چگونگی به یاد آوردن خاطرات پنج سال اول زندگی خود نیستند، ولی ثابت شده است که آموزش از طریق پاسخ های هیجانی و رفتاری آنها صورت می پذیرند. مطالعات اخیر در بیماران اوتیستیک، بر عکس مطالعات گذشته نشان داده است که اوتیسم یک اختلال اولیه حافظه نیست، بلکه بیشتر بیماران در مرحله رمز گردانی و سازمان دهی موضوع ها مشکل دارند. لذا شاید بتوان اوتیسم را یک اختلال پیچیده پردازش اطلاعات نامید، یعنی نقص در اوتیسم در تقابل بین انواع اطلاعات است که پردازش می شوند. فرضیه های عصبی – رفتاری در اوتیسم نشان دهنده ی نقص هایی هستند که به عنوان اختلال پردازش اطلاعات مطرح شده اند.
کانر موفق به شرح یکسری حافظه های غیر عادی نیز در کودکان اوتیستیک شد. در بعضی از بیماران، توانایی های غیر عادی یا پیش رسی شناختی وجود دارد. این توانایی را که حتی ممکن است در زمینه ی عملکرد کلی عقب مانده اتفاق افتد، اصطلاحأ اعمال تراشه وار یا جزایر پیش رسی می نامند. احتمالأ، بارزترین نمونه در این زمینه دانشمندان ابله هستند که توانایی محاسبه یا حافظه ی شگفت انگیزی دارند. عملکرد بالای حافظه در بعضی از بیماران، به صورت توانمندهای شگفت آوری بروز می کند که ورای توانمندی همسالان آنهاست مثل توانایی از بر خواندن، محاسبه، خواندن آهنگ، یا شناخت قطعات مختلف موسیقی که خود می توان ناشی از عملکرد بالای هیپوکامپ باشد.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته مهمترین تغییرات حافظه در بیماران اوتیستیک به ترتیب زیر می باشد
1- حافظه عادتی بهنجار
2- نقص در حافظه کارآمد
3- نقص در حافظه ضمنی و صریح
4- یادآوری ضعیف تر مطالب در وضعیت یادآوری آزاد نسبت به یادآوری با سرنخ
5- اشکال در حافظه کلامی در موضوعات سازمان دهی شده از نظر معنایی
6- عملکرد بالای حافظه در بعضی از بیماران در زمینه هایی نظیر از بر خواندن، توانایی خواندن آهنگ یا شناخت قطعات متفاوت موسیقی